<>

عبد منیب


این وبلاگ به منظور خدمتی به اهل ایمان و عمل و در راستای نشر معارف بلند اسلام عزیز منتشر شده است. مطالب را با موضوعاتی که در پایین این صفحه مشخص شده آورده ام و قصدم این است که از انتشار مطالبی که خود فهم نکرده ام و همچنین مطالب سایر نویسندگان حتی الامکان خودداری کنم و در واقع به نوبه خود به تولید اثر بپردازم و در صورت نقل مطلب از جایی، مأخذ را ذکر کنم. لطفا مرا از نظرات خویش بهره مند سازید.

آخرین نظرات
  • ۱۵ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۹ - احمد
    Ya Ali

به نام خدا

شاید وقتی آیه مبارکه زیر را که آیه 71 سوره توبه است می خوانیم به ذهنمان برسد: اینکه مردان و زنان مومن امر به معروف و نهی از منکر می کنند یعنی چه کار می کنند؟!

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ  یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ  أُوْلَئکَ سَیرَْحَمُهُمُ اللَّهُ  إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیم»

ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهى از منکر مى‏ کنند، نماز را بر پا مى‏ دارند و زکات را مى‏ پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى‏ کنند. به زودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مى‏ دهد زیرا خداوند توانا و حکیم است. 

مسلما می توان در مورد امر به معروف و نهی از منکر و مفهوم و شرایط و حد و حدود آن سخن گفت و این قضیه را واضح کرد. اما آنچه می تواند به  خوبی یک مسئله را آشکار کند بیان مصداقهاست. اگر در مورد امر به معروف و نهی از منکر بخواهیم یک مصداق و مثال آشکار بیان کنیم می توان سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه این هفته تهران را نام برد و شهادت داد که به حق سخنان آقای رحیم پور ازغدی مصداق آشکار امر به معروف و نهی از منکر بود.

لینک متن سخنرانی

۰ نظر ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۵
عبد منیب

به نام خدا

در کتاب شریف "الکافی" از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که:

    نوح(علیه السلام) 2500 سال[در این دنیا] زندگی کرد. 850 سال قبل از مبعوث شدنش به نبوت و 950 سال[پیش از طوفان] در میان قومش به تبلیغ پرداخت و 500 سال هم پس از پایین آمدن از کشتی که شهرهایی را بنا کرد  و فرزندانش را در آنها سکونت داد. آن گاه فرشته مرگ نزد او آمد در حالی که او زیر نور خورشید بود. گفت: سلام بر تو، نوح(علیه السلام) جواب داد. فرمود: چه می خواهی ای فرشته مرگ؟ گفت: آمده ام که قبض روحت کنم. فرمود: اجازه بده تا به سایه بروم. گفت: بله. نوح جا به جا شد و فرمود: ای فرشته مرگ! سالهایی که بر من گذشت همه مانند جا به جایی من از آفتاب به سایه بود. آنچه به آن امر شده ای را انجام بده. آنگاه قبض روح شد.(ج8، ص284)

   این روایت نشان از یک حقیقت دارد که چند آیه از قرآن از آن پرده بر می دارد و آن، زندگی چند لحظه ای در این دنیاست. جالب است که قرآن کریم زود گذر بودن زندگی انسان پیش از قیامت را از زبان کسانی که از دنیا رفته اند و الآن برای حساب و کتاب در صحنه قیامت حاضر شده اند بیان می کند.  برای مثال در سوره مومنون آیات 112 و 113 آمده است:

«قالَ: کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنینَ؟/ قالُوا: لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ؛ فَسْئَلِ الْعادِّینَ»

(خداوند) مى‏گوید: «چند سال در روى زمین توقّف کردید؟»  مى‏ گویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز، از آنها که مى‏ توانند بشمارند بپرس!» (1)

   جالب است که دقیقا تجربه های دنیایی افرادی که قبض روح شده و سپس به این دنیا باز گشته اند نیز چنین است که قرآن دو مورد از آن را برای ما بیان می کند. در داستان عُزَیرِ پیامبر که صد سال از دنیا رفت و سپس بازگشت در آیه 259 سوره بقره آمده است که وقتی خدای متعال فرمود: چقدر ماندی؟ عزیر گفت: یک روز یا قسمتی از روز ماندم.( قالَ: کَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ)(2) 

    در مورد اصحاب کهف نیز در آیه 19 سوره کهف چنین است که وقتی پس از 309 سال از خواب برخاستند، یکی از آنها گفت: چقدر اینجا ماندید؟ گفتند: یک روز یا قسمتی از روز اینجا ماندیم.( قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ: کَمْ لَبِثْتُمْ؟ قالُوا: لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ.)(3)

حال، مائیم و این چند لحظه و زندگی جاودانه در آخرت!

***************************************************************************************************

1- آیات زیر را نیز می توانید ببینید:

- وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ (یونس/45)

- یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً (الإسراء/52)

- وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ (الروم/55)

- فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (الاحقاف/35)

- کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها (النازعات/46)

2- کل داستان چنین است:

أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلى‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى یُحْیی‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (البقره/259)

3- آیه کامل به این صورت است:

وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیَتَسائَلُوا بَیْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکى‏ طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً (الکهف/19)


۲ نظر ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۹
عبد منیب

  

  

به نام خدا

جرجی زیدان (م 1914) در کتاب مشهور خود «تاریخ آداب اللغة العربیة» در مورد شیعه چنین نوشت: شیعه طایفه‌ای بود کوچک و آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعه‌ای در دنیا وجود ندارد، این شد که شیخ آقا بزرگ تهرانی(م1389) و دو همردیف و دوست علمیش، سید حسن صدر (م1354) و شیخ محمد کاشف الغطاء (م 1373) هم پیمان شدند تا هر یک در باب معرفی شیعه و فرهنگ غنی تشیع کاری را بر عهده گیرند و به این صورت پاسخ سخن جرجی زیدان را بدهند. بر پایه این پیمان قرار شد علامه سید حسن صدر با نگارش کتابی سهم شیعه در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی را نشان دهد که با نگارش کتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» این کار را انجام داد. این کتاب در 445 صفحه در سال 1370 ه.ق چاپ شد.
علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء نیز متعهد شد کتاب «تاریخ آداب اللغة» جرجی زیدان را نقد کند که این کار را کرد و در جزء دوم کتاب "النقود والردود" یا "المراجعات الریحانیه" چهار جلد کتاب جرجی زیدان را نقد علمی نمود.
از این بین شیخ آقا بزرگ تهرانی مأمور شد فهرستی برای تالیفات شیعه بنویسد که حاصل آن کتاب الذریعة إلی تصانیف الشیعه  شد. این اثر 29 جلدی در 11554 صفحه، 55095 کتاب و رساله از شیعه را از صدر اسلام تا زمان زندگی مولف معرفی می کند.

۱ نظر ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۱۰
عبد منیب
به نام خدا

    محمد بن یقوب کلینی در کتاب شریف الکافی(ج4، ص589) که یکی از کتب معتبر روایی شیعه است، روایتی را در مورد زیارت روزانه امام حسین علیه السلام آورده که از سوی بزرگان پذیرفته شده و شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح الجنان آن را نقل کرده است. در این روایت حنّان از پدرش سَدیر نقل کرده که نزد امام صادق(علیه السلام) بودم، ایشان در مورد زیارت حسین(علیه السلام) به من تذکر دادند و فرمودند: مگر نمی دانی خدای عزیز و جلیل دو میلیون فرشته ژولیده موی غبار آلود دارد که همیشه او را گریان زیارت می کنند؟! این روایت، اهمیت زیارت حضرت حسین(ع) را نشان می دهد که امیدوارم در وجود ما اثر کند. ضمنا در این روایت فرشتگان مانند ما جسم دارند، گریان و مو پریشان می شوند و همانطور که در سوره فاطر آمده دارای بال هستند بنابراین آن طور که این روایت و روایات دیگر نشان می دهد، فرشتگان، اجسام نورانی لطیفی هستند که نیاز به خوردن و آشامیدن و ازدواج ندارند. این روایت را به مناسبت اربعین حسینی برای خودم و شما ترجمه کرده ام:
-  یَا سَدِیرُ! تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) فِی کُلِّ یَوْمٍ؟      - ای سدیر! قبر حسین(ع) را هر روز زیارت می کنی؟
- جُعِلْتُ فِدَاکَ؛ لَا.                                        - فدایت شوم؛ نه.
- فَمَا أَجْفَاکُمْ!                                             - چقدر شما جفاکارید!
- فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ؟                               - هر جمعه که او را زیارت می کنید؟!
- لَا.                                                         – خیر.
- فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ.                                 – هر ماه که او را زیارت می کنید؟!
 - لَا.                                                        – خیر.
- فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ؟                                 - هر سال که دیگر او را زیارت می کنید؟!
 - قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ.                                           – گاهی چنین است.
 - یَا سَدِیرُ، مَا أَجْفَاکُمْ‏ لِلْحُسَیْنِ‏ (ع)! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ وَ یَزُورُونَ لَا یَفْتُرُونَ؟ وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) فِی کُلِّ جُمْعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً؟
- ای سدیر، چقدر شما به حسین(ع) جفا می کنید؟! آیا نمی دانی که خدای عزیز و جلیل دو میلیون فرشته ژولیده موی غبار آلود دارد که همیشه گریان [او را] زیارت می کنند؟ چه شده ای سدیر که قبر حسین(ع) را هر جمعه پنج بار و هر روز یکبار زیارت نمی کنی؟
- جُعِلْتُ فِدَاکَ؛ إِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخَ کَثِیرَةً!          - فدایت شوم؛ بین ما و او فرسخها راه است.
- اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ. السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ؛ تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَةٌ، وَالزَّوْرَةُ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ.
- به پشت بامت برو، سپس به راست و چپ نظری می اندازی، سپس سرت را به آسمان بلند می کنی، سپس به سمت قبر اشاره کن و بگو: سلام بر تو ای ابا عبد الله. سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد؛ برای تو زیارتی نوشته می شود و این زیارت مانند به جا آوردن یک حج و یک عمره است.
قَالَ سَدِیرٌ: فَرُبَّمَا فَعَلْتُ فِی الشَّهْرِ أَکْثَرَ مِنْ عِشْرِینَ مَرَّةً.
سدیر گفت: [بعد از این] چه بسا بیش از بیست بار در ماه این کار را انجام می دادم.

۳ نظر ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۹
عبد منیب

به نام خدا

این خبر را که دیروز در پایگاه رهبر معظم انقلاب منتشر شده بخوانید:

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، در ارتباط با برگزاری «همایش ملّی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد» و درخواست صدور پیام برای این همایش، مرقومه‌ای را صادر کردند.

متن مرقومه رهبر معظم انقلاب که صبح امروز (دوشنبه) توسط معاون اول رئیس جمهور در محل برگزاری این همایش در سالن اجلاس سران قرائت شد، به شرح زیر است:

«بسم الله الرّحمن الرّحیم

نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»

لینک خبر در پایگاه دفتر رهبر معظم انقلاب

   نمی دانم این خبر چه چیزی در ذهن شما تداعی می کند. اما چیزی که در ذهن بنده تداعی می شود، همایش های بی فایده روزانه دانشگاه هاست که در کنار مقالات بی ثمری که صرفا به سبب پر کردن رزومه و ارتقای اعضای هیئت علمی دانشگاه ها  صفحات مجلات و نشریه ها را پر می کند و .... دانشگاه را از ماهیت خود انداخته است. کاش کسی به مسئولان دانشگاه ها هم می گفت این همایش ها بناست چه معجزه ای بکند؟


۱ نظر ۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۹
عبد منیب

به نام خدا

       تاکنون اگر کسی سوال بالا را از من می پرسید می گفتم. چند نظر وجود دارد:

      نظر اول که یک نظر خوشبینانه به زبان عربی و قوم عرب است، این است که خدای متعال می خواست معجزه ی جاودانش را از جنس کتاب قرار دهد و این کتاب را بدون معجزه و از طریق عادی به واسطه ی مخاطبانش برای آیندگان نگه دارد. طبعا آن قومی که بیش از همه بر زبان و سخن بزرگانش مراقبت می کرد و همه در این کار از هم سبقت می گرفتند قوم عرب بود. لذا خدا قرآن را به زبان عربی نازل کرد. در این نظر زبان عربی کاملترین زبان و دارای ویژگیهای خاصی است که شایسته نزول قرآن به آن است.(1) 

       نظر دوم که نظر بدبینانه حداقل نسبت به قوم عرب است، این است که جاهلیت عرب در میان سایر اقوام و ملل شهره و مشهود بود و آنها آنچنان در جمود بودند که حاضر نبودند سخن حقی را از غیر اهل خود بشنوند لذا خدای حکیم قرآن را به زبان آنها نازل کرد و پیامبرش را در میان آنها قرار داد تا آنها که از همه سر سخت تر بودند هدایت شوند و بالطبع سایر ملل نیز هدایت شوند. در این نظر زبان عربی زبانی مثل سایر زبان ها بلکه زبانی به مراتب پست تر از سایر زبانها در بیان معارف بلند است. (2)

     نظر سوم، نظری بینابین است که نه چنان است که عربی زبان خاصی باشد و نه قوم عرب همه جاهل و فرمان ناپذیر بودند بلکه قرآن به عربی نازل شد چون پیامبر خاتم زبانش عربی بود و طبعا فرستاده خدای متعال هر زبانی داشت قرآن به همان زبان نازل می شد. این نظر در اینکه چرا پیامبر آخر در میان قوم عرب قرار گرفت نظر خاصی ندارد و طبعا این امر را چیزی طبیعی و فاقد حکمت خاصی می داند. (3)

     اما اینک اگر از بنده سوال شود چرا قرآن، این معجزه جاودان، به زبان عربی نازل شده است، می گویم به این خاطر که ابراهیم، آن الگو و اسوه انسانها که ادیان توحیدی همه به او باز می گردد و نشانی از وی در ادیان توحیدی پس از او تا روز قیامت وجود دارد، به همراه فرزند صادقش از خدا خواستند که پیامبر آخر الزمان در مکه ظهور کند و این قوم به خاطر او برکت یابند و طبعا کتاب آخر نیز باید به زبان وی باشد. خدای متعال دعای این بت شکن تاریخ را به اجابت رساند و پیامبرش و کتاب وی را از نسل اسماعیل نبی (علیه السلام) و عربی قرار داد.(4)

(1) رک. الأحقاف/12، الشوری/7، الشعراء/195

(2) رک. الشعراء/198 و 199

(3) رک. إبراهیم/4

(4) رک. البقره/128 و 129


۱ نظر ۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۳
عبد منیب

به نام خدای مهربان

یکی از کتبی که از قرن پنجم هجری برای ما باقی مانده، کتاب مفید "کنز الفوائد " است که دارای موضوعات گوناگونی همچون فقه، فلسفه، کلام، اخلاق و تاریخ است. این کتاب از آن زمان تا کنون مورد اطمینان و استفاده بزرگان شیعه بوده است. نویسنده این کتاب محمد بن علی کراجکی طرابلسی(م449 ق) شاگرد بزرگانی همچون شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی و خود از بزرگان شیعه بوده است. او در علوم گوناگونی همچون فقه، حدیث، ادبیات، ستاره شناسی و اعتقادات متبحر بوده و دارای 80 کتاب است. در این کتاب، حدیثی از وجود نازنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که ایشان 30 حق را بر می شمرند که مسلمانان دو به دو به عنوان برادر بر گردن هم دارند. این حدیث را همراه با ترجمه برای خودم و شما  قرار دادم. 

حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْجِعَابِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏:

 لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ ثَلَاثُونَ حَقّاً لَا بَرَاءَةَ لَهُ إِلَّا الْأَدَاءُ أَوِ الْعَفْوُ: مسلمون به گردن برادرش سی حق داره که یا باید ببخشه یا ادا کنه؛ 

یَغْفِرُ زَلَّتَهُ‏ : لغزشش رو ببخشه.

وَ یَرْحَمُ عَبْرَتَهُ : غمخوارش باشه.

وَ یَسْتُرُ عَوْرَتَهُ : رازش رو مخفی کنه.

وَ یُقِیلُ عَثْرَتَهُ وَ یَقْبَلُ مَعْذِرَتَهُ : از گناهش چشم پوشی کنه و معذرتخواهیش رو قبول کنه.

وَ یَرُدُّ غِیبَتَهُ : غیبت کردن ازش رو بر نتابه.

وَ یُدِیمُ نَصِیحَتَهُ : همواره براش خیرخواهی کنه.

وَ یَحْفَظُ خُلَّتَهُ: دوستی باهاش رو حفظ کنه.

وَ یَرْعَى ذِمَّتَهُ:  بر سر عهدش با اون بمونه.

وَ یَعُودُ مَرْضَتَهُ: وقتی مریض شد به عیادتش بره. 

وَ یَشْهَدُ مَیْتَتَهُ: وقت مردنش حاضر باشه.

وَ یُجِیبُ دَعْوَتَهُ: دعوتش رو بپذیره. 

وَ یَقْبَلُ هَدِیَّتَهُ: هدیه اش رو قبول کنه.

وَ یُکَافِئُ صِلَتَهُ: اگه هدیه بهش داد جبران کنه. 

وَ یَشْکُرُ نِعْمَتَهُ: اگه نعمتی بهش رسوند ازش تشکر کنه. 

وَ یُحْسِنُ نُصْرَتَهُ: به خوبی یاریش کنه.

وَ یَحْفَظُ حَلِیلَتَهُ: ناموسش رو محترم بشمره. 

وَ یَقْضِی حَاجَتَهُ: نیازش رو برآورده کنه. 

وَ یَشْفَعُ مَسْأَلَتَهُ: برای خواسته اش [نزد دیگران] شفاعت کنه. 

وَ یُسَمِّتُ عَطْسَتَهُ: اگه عطسه کرد بهش یرحمکم الله بگه (به فکر سلامتیش باشه)

وَ یُرْشِدُ ضَالَّتَهُ: کمکش کنه گم شدش را پیدا کنه. 

وَ یَرُدُّ سَلَامَهُ: سلامش رو جواب بده. 

وَ یُطَیِّبُ کَلَامَهُ: با خوبی باهاش حرف بزنه.

وَ یُبِرُّ إِنْعَامَهُ: خوب بهش رسیدگی کنه. 

وَ یُصَدِّقُ إِقْسَامَهُ: قسمش رو راست بدونه. 

وَ یُوَالِی وَلِیَّهُ: با دوستش دوست باشه. 

وَ یُعَادِی عَدُوَّهُ: با دشمنش دشمن باشه. 

وَ یَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً فَأَمَّا نُصْرَتُهُ ظَالِماً فَیَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ وَ أَمَّا نُصْرَتُهُ مَظْلُوماً فَیُعِینُهُ عَلَى أَخْذِ حَقِّهِ: اونو یاری کنه چه مظلوم باشه چه ظالم! اگه ظالمه یه کاری کنه دیگه ظلم نکنه، و اگه مظلومه یه کاری کنه حقش رو بگیره. 

وَ لَا یُسْلِمُهُ وَ لَا یَخْذُلُهُ: اونو رهاش نکنه و خوارش نکنه. 

وَ یُحِبُّ لَهُ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ: هر خیری برا خودش میخواد برا اونم بخواد. 

وَ یَکْرَهُ لَهُ مِنَ الشَّرِّ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ‏: هر شری را نمیخواد برای اون هم نخواد.

ثُمَّ قَالَ (ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَدَعُ مِنْ حُقُوقِ أَخِیهِ شَیْئاً یُطَالِبُهُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیُقْضی لَهُ وَ عَلَیْهِ‏.

سپس فرمود: از رسول خدا(ص) شنیدم که می گفت: برخی از شما حق برخی از برادرانشون رو رها می کنن و روز قیامت اون رو مطالبه می کنه و علیه او باهاش حکم میشه.  

(کنز الفوائد، ج‏1، ص: 307)


۱ نظر ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۳
عبد منیب

به نام خدای مهربان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر  حضرت آقا (آیت الله خامنه ای) هر هفته یک حدیث اخلاقی را که ایشان شرح می دهند، منتشر می کند.  تاکنون شرح چهل و هشت حدیث گذشته است. بد نیست هر هفته خود را با یک حدیث در مسیر سیر و سلوک الی الله قرار دهیم. برای نمونه یک مورد را در زیر قرار می دهم و برای مابقی به لینک مراجعه کنید.



دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 31 ثانیه 

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۴
عبد منیب

باسم رب الحسین

شعاری که امسال برای عزاداری در بسیاری از هیئت ها انتخاب شده، شعار بسیار به جایی است. ضمن تسلیت به مناسبت این ایام پوستری از این شعار تقدیم می گردد.

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۴
عبد منیب

به نام خدای مهربان

این روزها تقریبا خبری نیست که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش بشه و در مورد اسید پاشی اصفهان گزارشی در اون نباشه. هر چند در جامعه ما که داعیه دار اسلامیم انتظار چنین چیزهایی را نباید داشت و باید به سرعت مجرم یا مجرمان دستگیر و به اشد مجازات محکوم بشند اما این گزارش روزانه سبب شده امر برای کسانی که در اصفهان نیستند مشتبه بشه و فکر کنند الآن در اصفهان وضعیت فوق العاده است و مردم در ترس و وحشت به سر می برند و هر یک به گوشه ای خزیده اند و مثلا از خانه بیرون نمیاند. روز شنبه نیز دانشجوی دختری هفت هشت نفر را دور خودش جمع کرده  آمده بود دفتر رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان و داد و بیداد می کرد که چرا شما امروز دانشگاه را تعطیل نکرده اید. من دو ملیتی هستم و به خاطر اینکه ایران را دوست دارم در ایران تا حالا مانده ام و واقعا برای خودم و شما متاسفم. در امریکا چند نفر ابولا می گیرند دانشگاه تعطیل میشه و اینجا اسید پاشی میشه دانشگاه تعطیل نمیشه و...  این موضوع سبب شد که بنده که در اصفهان به سر می برم و تقریبا از آن موقع تا حالا در اکثر خیابانها روزانه رفت و آمد داشته ام و با دانشجویان و دانش آموزان هر روز کلاس داشته ام، این مطلب را بنویسم و اعلام کنم که وضعیت این گونه نیست و آن گونه که خیال می شود ترس و وحشتی در بین مردم نیست.  آن طور که از ماجرا پیداست این مسئله یا از اساس برای کوبیدن نیروهای دلسوز مذهبی طراحی شده یا پس از وقوع مورد سوء استفاده قرار گرفته است. ضمنا یادآوری کنم که تقریبا روزی نیست که حتی در دانشگاهها و مدارس آمریکا صحبت از تیر اندازی و کشته شدن استاد و شاگرد و انواع و اقسام فساد نباشد و طبعا اگر برای دزدان و فاسدان بخواهند دانشگاههای آمریکا را تعطیل کنند این مراکز باید برای همیشه تعطیل باشند. برای نمونه به لینکهای زیر مراجعه کنید که آمار فساد در آمریکا در چند سال قبل است و البته با جستجو در سایتها موارد تازه تر و بیشتری خواهید یافت.

گزارشی از فساد در آمریکا

گزارشی از فساد در دانشگاه های آمریکا

۱ نظر ۰۶ آبان ۹۳ ، ۰۹:۲۹
عبد منیب