این حشره که در دام عنکبوتی کوچکتر از خودش اسیر شده آدم حریصه. در بحار الانوار علامه مجلسی (ج61، ص79) دیدم که از افلاطون نقل کرده که "حریصترین حیوانات مگسه و قانع ترین حیوانات عنکبوت. خدا رزق قانع ترین حیوانات را حریصترینشون قرار داده." به نظرم جمله جالبی اومد. در مورد قناعت در روایات اسلامی خیلی سفارش شده از جمله این کلام امیرالمومنین علی(ع) که به فرزندشون امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند:
«بُنَیَّ عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ»(تحف العقول ص 89)
یعنی: "پسرم عزت مومن بی نیازی او از مردمه و قناعت یک ثروت تموم نشدنیه"
این روایت نشون میده که قناعت یعنی دستت جلوی کسی دراز نباشه. یعنی اگه نداری به داشته هات راضی باش. یعنی به کم خودت بساز. این تعریف از قناعت، قضیه را برای ما روشن میکنه. بنابراین قناعت با کار بیشتر برای رفاه نسبی زندگی منافات نداره. ولی حرص نباید بزنی. وگرنه خودت را هلاک می کنی. در روایات اسلامی داریم که قناعت از پاکی درون حاصل میشه(سبب القناعه العفاف) یعنی قناعت یک چیز درونی و روحیه که البته صورت و ظاهری هم داره. نمیشه طرف هی ماشینش را عوض کنه و مدل بالاتر بخره و ما بگیم قانعه. در روایتی از امام صادق دیدم که به حمران ابن اعین فرمودند: "حمران در دارایی ها به زیر دستت نگاه کن نه به بالا دستت." بعد می فرمایند: "کار دائم و کم ولی با یقین نزد خدا دوست داشتنی تر از کار زیاد ولی بدون یقینه." این قسمت خیلی نکته داره. یعنی قناعت کردن آثار روحی- روانی و بعدش اجتماعی داره. محکم کاری از آدم حریص بر نمیاد. چه در مسائل شخصی و چه در مسائل اجتماعی. یعنی اگه میخواهیم چرخ صنعت به خوبی بگرده، اگه میخواهیم تو علم رشد کنیم، تولید علم کنیم، نباید در هیچ کاری حریص باشیم. باید قناعت کنیم یعنی حرص نزنیم و کار را کامل و با کیفیت بالا انجام بدیم که این منافاتی با کار و تلاش و شوق داشتن برای رسیدن به مراتب بالاتر نداره. کار کردن، زیاد، ولی استفاده کردن به حد نیاز مثل زنبور عسل. اتفاقا در روایات اسلامی داریم که مثل زنبور عسل باشید. ان شاء الله روایتش را در آینده میارم.
«بُنَیَّ عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ»(تحف العقول ص 89)
یعنی: "پسرم عزت مومن بی نیازی او از مردمه و قناعت یک ثروت تموم نشدنیه"
این روایت نشون میده که قناعت یعنی دستت جلوی کسی دراز نباشه. یعنی اگه نداری به داشته هات راضی باش. یعنی به کم خودت بساز. این تعریف از قناعت، قضیه را برای ما روشن میکنه. بنابراین قناعت با کار بیشتر برای رفاه نسبی زندگی منافات نداره. ولی حرص نباید بزنی. وگرنه خودت را هلاک می کنی. در روایات اسلامی داریم که قناعت از پاکی درون حاصل میشه(سبب القناعه العفاف) یعنی قناعت یک چیز درونی و روحیه که البته صورت و ظاهری هم داره. نمیشه طرف هی ماشینش را عوض کنه و مدل بالاتر بخره و ما بگیم قانعه. در روایتی از امام صادق دیدم که به حمران ابن اعین فرمودند: "حمران در دارایی ها به زیر دستت نگاه کن نه به بالا دستت." بعد می فرمایند: "کار دائم و کم ولی با یقین نزد خدا دوست داشتنی تر از کار زیاد ولی بدون یقینه." این قسمت خیلی نکته داره. یعنی قناعت کردن آثار روحی- روانی و بعدش اجتماعی داره. محکم کاری از آدم حریص بر نمیاد. چه در مسائل شخصی و چه در مسائل اجتماعی. یعنی اگه میخواهیم چرخ صنعت به خوبی بگرده، اگه میخواهیم تو علم رشد کنیم، تولید علم کنیم، نباید در هیچ کاری حریص باشیم. باید قناعت کنیم یعنی حرص نزنیم و کار را کامل و با کیفیت بالا انجام بدیم که این منافاتی با کار و تلاش و شوق داشتن برای رسیدن به مراتب بالاتر نداره. کار کردن، زیاد، ولی استفاده کردن به حد نیاز مثل زنبور عسل. اتفاقا در روایات اسلامی داریم که مثل زنبور عسل باشید. ان شاء الله روایتش را در آینده میارم.
۲ نظر
۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۲۳