<>

عبد منیب


این وبلاگ به منظور خدمتی به اهل ایمان و عمل و در راستای نشر معارف بلند اسلام عزیز منتشر شده است. مطالب را با موضوعاتی که در پایین این صفحه مشخص شده آورده ام و قصدم این است که از انتشار مطالبی که خود فهم نکرده ام و همچنین مطالب سایر نویسندگان حتی الامکان خودداری کنم و در واقع به نوبه خود به تولید اثر بپردازم و در صورت نقل مطلب از جایی، مأخذ را ذکر کنم. لطفا مرا از نظرات خویش بهره مند سازید.

آخرین نظرات
  • ۱۵ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۹ - احمد
    Ya Ali

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ذکر قرآنی» ثبت شده است

 

به نام خدا

در کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق(ج4، ص392) که یکی از کتب معتبر شیعه است حدیث زیبایی از وجود نازنین امام صادق(علیه السلام) دیدم که اینجا براتون نقل میکنم. در این حدیث ایشون راز چهار ذکر قرآنی را برامون گشوده اند ان شاء الله با پناه بردن به اونها راهمون باز بشه و نجات پیدا کنیم. در این حدیث محمد بن حمران از امام نقل کرده که فرمودند: تعجب می کنم از چهار دسته که چهار ناراحتی دارند ولی به این چهار چیز پناه نمی برند؛
تعجب می کنم از کسی که از چیزی می ترسه، چرا به این کلام خدای عزیز پناه نمی بره: « حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‏»(آل عمران/173) زیرا خدای عزیز بعدش میگه: «با نعمت و بخششی از جانب خدا باز گشتند بدون اینکه آسیبی به اونها برسه.»
تعجب می کنم از کسی که اندوهناکه، چرا به این سخن خدای متعال پناه نمی بره: « لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحانَکَ، إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»(الأنبیاء/87) چرا که خدا بعد از آن میگه: «دعای او را مستجاب کردیم و او را از غصه نجات دادیم و مومنان را هم همینطوری نجات میدیم.»
تعجب می کنم از کسی که کسی بهش نیرنگ زده، چرا به این سخن خدا پناه نمیبره: « وَ أُفَوِّضُ‏ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ»(غافر/44) زیرا خدا بعدش میگه: «خدا او را از شر نیرنگشون نجات داد.»
و تعجب می کنم از کسی که رزق دنیایی میخواد، چرا به این سخن خدای متعال پناه نمیبره: « ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏»(الکهف/39) زیرا خدا بعدش میگه: «اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خودت میبینی امیده پروردگارم بهتر از باغ تو به من بده.»
هر کدام از این ذکرها در قرآن از زبان شخص یا اشخاصی گفته شده و خدا بعدش به کلام اونها ترتیب اثر داده و امام صادق ما را به اونها راهنمایی کرده اند. طبعا هر کدوم از این ذکرها رازی داره که با موضوع خودش در ارتباطه. برای مثال ذکر یونسیه که راه نجات پیدا کردن از غمه، رازش اینه که ما غم و غصمون از اینه که فکر می کنیم یا بی پناهیم یا پناهمون پناه محکمی نیست. با گفتن این ذکر که «لا اله الا انت» در واقع داریم اعلام می کنیم پناه ما خداست. خدایی که هیچ معبودی جز او نیست و هیشکی به پاش نمیرسه، و با گفتن «سبحانک» داریم اعلام میکنیم که پناه ما از هر عیب و نقصی پاکه. مگه خدای من جاهله که ندونه؟ مگه ناتوانه که نتونه؟ مگه بخیله که نده؟ هرگز، اون مثل یک باغ گله، یک مجموعه از زیبایی. پس مشکل کجاست؟ مشکل اینه: «انی کنت من الظالمین» یعنی این منم که به خودم ظلم کرده ام با کارهام. این منم که به تو ظلم کردم که فکر میکنم تو نمیتونی یا نمیدونی یا بخیلی!!! این منم که با این همه نعمتی که بهم دادی فکر میکنم تو نمیبخشی که البته الآن عبد منیب شدم و دارم پیش تو اعتراف می کنم و تو بزرگتر از اونی که منو نبخشی و به رخم بکشی.
پس دیگه چرا غصه؟ یه کم فکر کنید، یا نه اصلا یه کم این ذکر را تکرار کنید ببینید بازم غصه می خورید
.

۴ نظر ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۲۹
عبد منیب