<>

عبد منیب


این وبلاگ به منظور خدمتی به اهل ایمان و عمل و در راستای نشر معارف بلند اسلام عزیز منتشر شده است. مطالب را با موضوعاتی که در پایین این صفحه مشخص شده آورده ام و قصدم این است که از انتشار مطالبی که خود فهم نکرده ام و همچنین مطالب سایر نویسندگان حتی الامکان خودداری کنم و در واقع به نوبه خود به تولید اثر بپردازم و در صورت نقل مطلب از جایی، مأخذ را ذکر کنم. لطفا مرا از نظرات خویش بهره مند سازید.

آخرین نظرات
  • ۱۵ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۹ - احمد
    Ya Ali

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ سیاسی ایران» ثبت شده است


به نام خدا
چندی قبل صوتی تاریخی به دستم رسید که مربوط به مظفر الدین شاه قاجار است که به مناسبت سالروز تأسیس رادیو در ایران سخنرانی کوتاهی کرده و در واقع از دست اندر کاران رادیو تشکر و قدردانی کرده است. در قسمتی از این سخنرانی می گوید: «ان شاء الله که عوض آن را خدا و هم سایه خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد.» خنده دار بودن این کلام برای ما به یک کنار، جالب است که شاهان ایرانی خود را سایه خدا می دانسته اند. این امر آن طور که من می دانم در میان سلسله قاجار به شدت رواج داشته و تحت نام مذهب سال ها بر مردم حکومت کرده و سرزمین، مال و جان مردم را ملک شخصی خویش می دانسته اند. تا آنجا که می دانم این نگرش نسبت به جامعه و حکومت نه تنها در شاهان ایرانی بلکه از زمان حاکم شدن رسمی معاویه پس از صلح امام حسن مجتبی(ع) در سال 41 هجری حاکم شد یعنی از زمانی که حکومت از خاندان اهل بیت(ع)، این خاندان پربرکت و هادیان الهی، غصب شد و بازیچه دست نامردان روزگار قرار گرفت. این روند در دوره حکومت عباسیان نیز ادامه یافت تا آنجا که وقتی هلاکوخان با حمله خویش این سلسله را در سال 656 هجری به پایان برد از کشتن خلیفه عباسی خودداری کرد و در واقع ترسید با کشتن سایه خدا بلایی سرش بیاید و دست به دامان خواجه نصیر الدین طوسی شد و خواجه نصیر الدین با ترفندی وی را به درک واصل کرد. وی گفت که خلیفه عباسی را در نمد بپیچند و نمدمالها آرام آرام وی را بین نمد بمالند و هرازگاهی به آسمان نگاه کنند تا اگر آثار عذاب پیدا شد دست نگه دارند و هلاکوخان پذیرفت و چنین کردند و جان خلیفه بیچاره عباسی درآمد و اتفاقی نیفتاد.

۲ نظر ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۱
عبد منیب