بالاخره یک نفر به سیاست "برد- برد" اعتراض کرد!
حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضائیه در مراسم سالروز قیام 15 خرداد در قم در بخشی از سخنان خود به انتقاد از برخی سیاست های دولت پرداخت و به گزارش ایسنا در بخشی از سخنان خود گفت:«در مسئله مذاکره مسائل باید روشن مطرح شود مگر میشود در این عرصه هم ما «برد» کنیم و هم آمریکا؟ »
اولین بار که سیاست "برد – برد" را از زبان رئیس جمهور و مسئولان وزارت امور خارجه شنیدم گمان می کردم منظور این است که ما هر کار کنیم برد باشد؛ یعنی هر دو "برد" برای ما باشد؛ یعنی یک چیزی مثل "إحدی الحسنیین"(یکی از دو چیز نیکو) که قرآن در مورد جهادگران مطرح می کند که یا پیروز می شوند و یک برد حاصل می کنند یا شهید می شوند که خود یک برد است. اما در کمال ناباوری دیدم که منظور از این "برد برد" این است که هم ما برد کنیم و هم دشمن. از آن موقع تا حالا هر وقت به این مسئله فکر کرده ام و در آیات و روایاتی که در ذهن داشتم جستجو کردم، نتوانستم منطق صحیح و درستی در مورد این سیاست پیدا کنم و برایم عجیب بود که چرا از سوی دلسوزان عرصه فرهنگی و سیاسی اعتراضی به این موضوع نمی شود. تا اینکه در خبرها دیدم که اخیرا دادستان کل کشور به این موضوع اعتراض نموده است. بر مبنای منطق قرآن نمی توان برای دشمن خدا آرزوی برد داشت چه برسد که این قضیه به قول سخنگوی قوه قضائیه امکان پذیر هم نباشد. حتی طلب آمرزش و بخشش نیز برای چنین کسی نمی توان کرد. چرا که در قرآن کریم با اینکه حضرت ابراهیم(علیه السلام)، آن بزرگ مرد تاریخ بشر، به عنوان اسوه و الگو معرفی شده است، اما خدای متعال صحنه ای از زندگی وی را بلافاصله استثنا کرده تا حتی ذره ای گرد نیز بر حقایق اصیل قرآن ننشیند. در آیه 4 سوره ممتحنه آمده است:
«قَدْ کاَنَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فىِ إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَوْمهِ إِنَّا بُرَءَ ؤُاْ مِنکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکم وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتىَ تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شىءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکلَّنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیر»
ترجمه: براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم. ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید! جز آن سخن ابراهیم که به عمویش آزر گفت (و وعده داد) که براى تو آمرزش طلب مىکنم، و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالک چیزى نیستم (و اختیارى ندارم). پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوى تو بازگشتیم، و همه فرجام ها به سوى تو است!
در آیه 114 سوره توبه این قضیه روشن تر شده است:
«وَ مَا کاَنَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ»
ترجمه: و استغفار ابراهیم براى عمویش آزر، فقط بخاطر وعدهاى بود که به او داده بود (تا وى را بسوى ایمان جذب کند) امّا هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست. به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود!
۶ نظر
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۳